جدول جو
جدول جو

معنی دریا شکل - جستجوی لغت در جدول جو

دریا شکل
(دَرْ شَ / شِ)
بشکل دریا. چون دریا:
دوستگانی دادشاهم جام دریاشکل و من
خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ شَ / شِ)
آنکه دارای شکل و هیأت شگفت انگیز و نادر باشد:
لطیف جوهر و جانی، غریب قامت و شکلی
نظیف جامه و جسمی، بدیع صورت و خوئی.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ کَ)
سخی و جوانمرد. (ناظم الاطباء) :
از کف ساقیان دریا کف
درفشان گشت کامهای صدف.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از غریب شکل
تصویر غریب شکل
آنکه دارای شکل و هیئت عجیب و شگفت انگیز باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریا کش
تصویر دریا کش
شرابخواری که دیر مست شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریا دل
تصویر دریا دل
دارنده دلی همانند دریا در بخشیدگی، سخت سخی
فرهنگ لغت هوشیار
شجاع، خونسرد
فرهنگ گویش مازندرانی